- پول دار
- آنکه پول بسیار دارد، ثروتمند
معنی پول دار - جستجوی لغت در جدول جو
- پول دار
- ثروتمند، غنی، توانگر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Flaky, Scaly
слоистый , чешуйчатый
schuppig
лускатий , лускатий
łuszczący się, łuskowaty
易剥落的 , 有鳞的
escamoso
squamoso
escamoso
écailleux
schilferig
เป็นขุย , มีเกล็ด
bersisik
قشريٌّ , متقشّرٌ
पपड़ीदार
מתקלף , קשקשי
フレーク状の , 鱗状の
벗겨지는 , 비늘이 있는
yenye magamba
খোসাদার , আঁশযুক্ত
چھلکا دار , چھلکا دار
غنی، ثروتمند
پذیرا
نجیب، اصیل
سالار بار میزبان فرستادگان
جاندار
دارنده تیول
نوکری، زیر دست
تباه آسیبدیده
صابر، شکیبا، بردبار
آنکه جن او را گرفته باشد جن دار جن گرفته پی گرفته، جمع پریداران، دختری دوشیزه که زنان جادو افسانها خوانده بر او دمند تا پری در بدن او در آید و آن اثنا از مغیبات خبر دهد، دیوانه مجنون، جا و مقام دیو
جنسی از قفل که صاحب انواعی است مقابل پیچ دار